طنین زندگی...
سلام جوجه طلایی مامان!!!
امروز روز موعود بود،مدتها بود برای شنیدن این ترانه که بهترین ترانه زندگی هر مامانیه لحظه شماری میکردم.
٦/٨/١٣٩٢ - سونوگرافی مهر (دکتر دواچی)...
بعد از یک انتظار طولانی بالاخره در ساعت 21 منشی پزشک اسم منو صدا زد و من با قلبی که دیگر نمیزد بلکه می کوبید و نفسی که جرات بیرون آمدن نداشت وارد اتاق شدم. شور و اشتیاق در چشمان مصطفی که حس پدر شدنش به باور تبدیل شده بود،موج میزد.
قشنگ ترین لحظه زندگی ما بود وقتی دکتر صدای قلب پاکت رو برای ما پخش کرد و حرکات دست و پای کوچلوتو به ما نشون داد.
عزیزم تو امروز وارد هفته دوازدهم زندگی شدی.الان دست و پای بلوری داری و به اندازه یک لیموترشی و 15گرم وزن داری.چهره زیبای تو تازه شبیه یک آدم شده و الان میتونی لذت حرکت رو تجربه کنی گرچه هنوز من از درک و لمس حرکات تو عاجزم.
و این دومین عکس فرشته کوچولوی ما...